میکروکتاب
    
    

    

    
    
    

۷ عادت افراد تاثیرگذار

خرید اشتراک دانلود اپلیکیشن
ناشناخته

مقدمه

در سال 1976 تحقیقاتی را برای نوشتن کتاب آغاز کردم. می‌خواستم برداشت مردم از موفقیت و چگونگی شکل گیری آن را مطالعه کنم. برای همین به منابعی که در 200 سال گذشته درباره موفقیت نوشته شده بود مراجعه کردم. هنگام کار متوجه موضوع مهمی شدم، در 50 سال گذشته تقریبا تمام نوشته‌ها و مطالب بر روی عادات فردی متمرکز بود. صفاتی همچون درستی، وفاداری، شجاعت، مهربانی، مسئولیت پذیری.

اما کم کم مردم تغییر کردند و ظاهر مهمتر از باطن شد. رفتارهای ظاهری مانند قله کوه یخ از آب بیرون زده هستند و همه آن را می‌بینند اما کسی از آن پایین و زیر آب خبر ندارد! رفتارهای باطنی ما قسمت اعظمی را تشکیل می‌دهند که دور از دید است.

همانطور که اشاره کردم شرکت کوچک ما به خاطر هماهنگی با اصول بنیادی و تاثیرگذار، تبدیل به یکی از شرکت‌های پیشرو در جهان شد. ما یاد گرفتیم که چگونه با همسو کردن خودمان با اصول، الگوها و روش‌های فکری زندگی خوب و موفقی برای خودمان ایجاد کنیم. اگر این اصول را یاد بگیرید و در زندگی شخصی، خانوادگی و کاری به کار بگیرید، شما هم می‌توانید موفقیت های چشم‌گیری را تجربه کنید.

اصول بنیادی همانند مرکز دایره هستند و باقی مسائل زندگی اطراف آن قرار می‌گیرند. همه ما می‌دانیم که رشد و تعالی یک شبه اتفاق نمی‌افتد و برای آن باید عادت‌هایی را در خودمان نهادینه کنیم که مستلزم صرف زمان بسیاری است.

مردم اغلب از وجود این اصول اساسی در زندگی غافلند و همه انرژی شان را برای اخلاق ظاهری می‌گذارند. اما چیزی که واقعا ما نیاز داریم اخلاق باطنیست.

روزی مادری نزد گاندی رفت و به او گفت: به کودکم بگو که کمتر شیرینی بخورد.

گاندی قدری تامل کرد و پاسخ داد: هفته دیگر با کودکت نزد من بیا.

هفته بعد مادر با فرزندش نزد گاندی رفت، گاندی با پسر او صحبت کرد و پسر حرف گاندی را پذیرفت.

مادر از گاندی سوال کرد: چرا هفته پیش با او صحبت نکردی؟ گاندی با لبخند پاسخ داد: چون هفته پیش خودم هم شیرینی خورده بودم.

گاندی با اخلاق و اصول زندگی‌اش توانست نظر پسر بچه را جلب کند.

اگر ما تمام توانایی‌های جهان را داشته باشیم، ولی شخصیتی قابل اعتماد و مسئولیت پذیر نداشته باشیم، دیگران خیلی زود اعتمادشان را نسبت به ما از دست می‌دهند چون به این نتیجه می‌رسند که ما برای منافع خودمان آنها را فدا خواهیم کرد.

به زبان ساده برای شروع تغییرات در خودمان و تبدیل شدن به آدمی ‌که همیشه می‌خواستیم باشیم، باید ابتدا روی مبانی و اصول کار کنیم، و این عادات را در خودمان نهادینه کنیم.

پیش از آنکه به این عادت‌ها بپردازم، مایلم به ساختار آنها نگاه کلی داشته باشیم. آنها با هم مرتبط هستند. در واقع ارتباط و ترتیب عادت‌ها کلید قدرت آنها هستند.

برای درک بهتر آنها من نقشه راهی تهیه و اسمش را زنجیره کمال گذاشته‌ام. اگر این مسیر را از پایین به بالا نگاه کنیم، متوجه سه مرحله کلی می‌شویم: مرحله اول وابستگی، دوم استقلال و سوم وابستگی متقابل.

در مرحله اول منظور از وابستگی، نیاز است، نیاز به دیگران. یعنی شما برای رسیدن به آنچه می‌خواهید به دیگران نیاز دارید، یا از نظر فکری وابسته هستید. مثل نیاز به امنیت، وابستگی‌های عاطفی یا نیاز به تعریف و تمجید دیگران از خودمان.

مرحله دوم استقلال است به این معنی که شما تحت تاثیر عوامل بیرونی و افراد دیگر نیستید و خودتان هستید که تصمیم نهایی را می‌گیرید و کارهایتان را انجام می‌دهید و به خودتان متکی هستید. اما در زندگی استقلال نمی‌تواند هدف نهایی فرد باشد.

و مرحله سوم وابستگی متقابل است. که مفهومی‌ اساسی برای موفقیت رهبران، اعضای تیم، خانواده و زندگی اجتماعی است. مثال وابستگی متقابل، همکاری و استفاده کردن از استعدادهایمان در قالب گروه برای رسیدن به موفقیت است.

بیایید فرض کنیم که شما مافوق من هستید و من به نظرات شما کاملا وابسته هستم. همچنین از نظر فکری و مالی هم به شما وابسته ام اما شما نقاط ضعفی دارید که من از آنها آگاهم و می‌توانم آن را به شما بگویم. اما آیا می‌گویم؟ هرگز!

من به شما وابسته ام و بابت نقاط ضعف شما عصبانی هستم اما نمی‌توانم به خودتان بگویم زیرا نمی‌خواهم رابطه ام خراب شود. پس چه کار می‌کنم؟ به دیگران می‌گویم و آنها هم تجربیاتشان را با بد گویی به من انتقال داده و احساس همدردی می‌کنند چون من و دیگران به هم وابسته نیستیم.

اما اگر ما به یکدیگر وابستگی متقابل داشتیم چه؟ پیش شما می‌آمدم و می‌خواستم در مورد مشکلات با هم صحبت کنیم، اگر شما فرد وابسته به قدرتی بودید سعی می‌کردید مرا بترسانید و از کارم پشیمانم کنید. اما من چون فرد مستقلی هستم می‌توان در عین شجاعت و صبوری تاکید به صحبت درمورد مشکلات داشته باشم. با این کار شما متوجه می‌شوید که از چیزی نمی‌ترسم در عین اینکه به خاطر تخصص و دانشم می‌توانم کار دیگری پیدا کنم و مهمتر اینکه متوجه می‌شوید من تنها عضوی از گروه شما هستم که پشت سر شما صحبت نمی‌کنم و به دنبال دشمنی با شما نیستم. پس روابط من و شما، حالت مثبتی به خود می‌گیرد.

وابستگی متقابل آزادی واقعی به همراه دارد و شادی‌آور است. موجب شکوفایی استعدادها می‌شود و به همین دلیل من آن را زنجیره کمال می‌نامم.

خب حالا که دید کلی نسبت به 7 عادت افراد تاثیر گذار پیدا کردیم و فهمیدیم که عادت‌ها می‌توانند رفتار و زندگی ما را بسازند، به سراغ آنها می‌رویم تا با نهادینه کردنشان تبدیل به افرادی شویم که هر آنچه از زندگی می‌خواهند را به دست می‌آورند.