میکروکتاب
    
    

    

    
    
    

عادت های اتمی

خرید اشتراک دانلود اپلیکیشن
Unknown

مقدمه

 

من عاشق بیس‌بال بودم و از بچگی این ورزش را انجام می‌دادم. اما حادثه‌ای باعث شد تا در دوراهی سلامتی و علاقه‌ام قرار بگیریم. به روزهای آخر سال دوم دبیرستانم نزدیک می‌شدم و مثل همیشه مشغول تمرین بودم که ناگهان چوب بیس‌بال از دست دوستم رها شد و بین دو چشم من خورد. لحظه‌ وحشتناکی بود، عملا دیگر نه چیزی می‌شنیدم و نه چیزی می‌دیدم. دنیا در مقابل چشمانم تیره و تار شده بود.

کمی گذشت و با کمک معلم مدرسه و همکلاسی‌هایم مرا به بیمارستان منتقل کردند. از آنجایی که بیمارستان محل سکونت ما برای شرایط اضطراری امکانات کافی نداشت، تیم پزشکی تصمیم گرفت تا من را به یک بیمارستان تخصصی بفرستند. به دلیل بحرانی بودن شرایط و اینکه مدام بی‌هوش می‌شدم، با هلیکوپتر به بیمارستان دیگری منتقل شدم.

مادرم کنارم بود و با اینکه هوشیاری نداشتم اما نگرانی عمیق او را احساس می‌کردم. تحت عمل جراحی قرار گرفتم و مدتی گذشت تا از بیمارستان مرخص شدم. وقتی به خانه منتقل شدم فهمیدم به خاطر آسیبی که به مغزم رسیده باید مدت زیادی بگذرد تا بتوانم تعادلم را بدست آورم و در طول این مدت باید دوره‌های فیزیوتراپی می‌رفتم تا بهبود پیدا کنم. اما اینها چیزی نبود که من را ناراحت می‌کرد، ناراحتی من برای خط خوردن اسمم از تیم اصلی بیس‌بال دانشگاه بود. من برای رسیدن به این موفقیت تلاش زیادی کرده بودم اما حالا باید دوباره با سال دومی‌ها بازی کنم و یک راه رفته را دوباره طی کنم.

تمرینات من با شدت کمتری ادامه یافت تا اینکه وارد دانشگاه دنیسون شدم. من وارد تیم بیس‌‌بال دانشگاه شدم و اعتماد به ‌نفسم را به دست آوردم. دانشگاه باعث شد تا عادت‌های تازه‌ای پیدا کنم. من تصمیم گرفته بودم به زندگی خودم نظم بدهم. سر وقت بخوابم، وسایل اتاقم را مرتب کنم و به غیر از بیس‌بال، بدنسازی هم انجام دهم. جالب اینجاست که هر تغییری که برای بهبود مسیر زندگی‌ام انتخاب کردم، روی نمرات دانشگاهم تاثیر مثبت گذاشته بود. چهار سال طول کشید تا من به عنوان بازیکن اصلی تیم منتخب دانشگاه انتخاب شدم که همه این‌ها برای همین عادت‌هایی بود که در زندگی خودم ایجاد کرده بودم. مدتی بعد هم افتخارات من و مدال‌هایم افزایش پیدا کرده و به عنوان بازیکن برتر انتخاب شدم.

در زندگی همه ما چالشهایی وجود دارد. کم و زیاد آن مهم نیست، مهم این است که چطور بعد از آن چالش دوباره روی پای خودمان بایستیم. اگر بتوانیم عادت‌هایی کوچک اما تاثیرگذار در زندگی خود ایجاد کنیم و در صورتی که به آنها پایبند هم باشیم، می‌توانیم از پس هر چالشی برآییم.

من از سال ۲۰۱۲ شروع به نوشتن مقاله کردم. هر تجربه‌ای که در مورد عادات مختلف داشتم را در اختیار مخاطبانم قرار می‌دادم. به مرور زمان لیست ایمیل من پُر از مشترکانی شد که به خواندن مقالات من علاقه‌مند بودند. این روند ادامه پیدا کرد تا اینکه در سال ۲۰۱۵ قراردادی برای نوشتن یک کتاب امضا کردم. این همان کتابی است که شما در حال مطالعه آن هستید.

این کتاب یک دستورالعمل اجرایی برای تمام عمر شماست. من در این کتاب عادت‌هایی به شما یاد می‌دهم که کمک می‌کند تا پتانسیل خود را بالفعل کنید. هر نکته‌ای که در این کتاب گفته می‌شود حاصل بهترین ایده‌های افراد است. من در این کتاب از اصول رفتاری حرف می‌زنم که در صورت تغییر شرایط هم بتوانید از آن استفاده کنید. شاید فکر کنید هیچ راهی وجود ندارد که بتوان عادتی را در خود ایجاد کرد و آن را برای همیشه نگه داشت. اما من می‌گویم این اتفاق می‌افتد، چون راه‌حل آن را کشف کرده‌ام که بتوانید در هر موضوعی که می‌خواهید تغییر ایجاد کنید.