مقدمه
همه ما تجربه لحظههای بحرانی در زندگی را داریم. فرقی هم ندارند که چه کسی هستیم یا چه شغلی داریم. رویدادهایی که ناگهانی رخ میدهند باعث میشوند تعادل سازمانها و انسانها به کلی به هم بریزند. بررسیها نشان داده که هر سازمان طی ۲ یا ۳ ماه حداقل یک بار لحظههای بحرانی را تجربه میکند. یک فرد قوی باید وجود داشته باشد تا این لحظههای بحرانی را مدیریت کند. اگر لحظههای بحرانی را به حال خود بگذاریم روز به روز بدتر میشوند و به حیات سازمان صدمه وارد میکنند.
البته انسانها هم هر ۲ یا ۳ ماه بحرانهای مختلفی را تجربه میکنند. این بحرانها باعث میشوند که آنها تمرکزشان را از دست بدهند و این لحظههای بحرانی میتوانند به مسائل شخصی، مالی، خانوادگی یا سلامتی انسانها مربوط شوند. وقتی انسانها بتوانند در مقابل چنین سختیهایی مقاومت کنند و واکنشهای درستی از خود نشان دهند، میتوانند خودشان را به دیگران ثابت کنند و نشان دهند که ماهیت وجودیشان چیست.
به هر حال با بروز بحرانهای مختلف افراد احساس میکنند که هستیشان به خطر افتاده است و دیگر احساس امنیت نمیکنند.
آرنولد جی. توینبی تاریخدان برجسته انگلیسی بین سالهای ۱۹۳۴ و ۱۹۶۱ مجموعهای ۱۲ جلدی با عنوان «بررسی تاریخ» نوشت که به عنوان شاهکار او شناخته میشود. چرا که در این مجموعه فراز و نشیبهای ۲۶ تمدن مختلف را طی ۳۰۰۰ سال مورد بررسی قرار داده است.
مطالبی که او در خصوص چرخه زندگی حکومتها در برهههای مختلف تاریخی کشف کرد، در مورد فراز و فرودهای کوچک و بزرگ زندگی انسانهای امروزی به ویژه در حوزه شغلی و شخصی هم به کار میرود. او در پژوهشهای خود نظریهای به نام «واکنش نشان دادن به مخالفتها در تاریخ» را عنوان کرد. او متوجه شد هر تمدنی که در ابتدا به صورت قبیلهای کوچک یا بزرگ روی کار میآمد ناگهان از طرف یک عامل خارجی به مبارزه دعوت میشد. این عامل خارجی گروه دیگری از انسانها بودند که دشمن آن قبایل محسوب میشدند. در زمینه شغلی هم، چنین دشمنهایی در قالب رقبای خشن خود را نشان میدهند. توینبی اشاره کرده که رهبر قبیله باید به صورتی حرفهای و موثر افرادش را سازماندهی میکرد تا میتوانست در مقابل دشمن مقاومت کنند. اگر این مدیریت درست بود، اعضای قبیله میتوانستند به خوبی در مقابل حمله دشمن مقاومت کنند و پیروز شوند. اما این کشمکشها هرگز پایانی نداشت، چون همیشه مخالفانی در بیرون از قبیله وجود داشتند. به این ترتیب نیروها باید همیشه آمادگی لازم برای دفع حملات دشمن را در خود حفظ میکردند.
هر قبیله بعد از پیروزی در هر نبردی، بزرگتر میشد و دشمنان بزرگتری هم پیدا میکرد. به همین دلیل مبارزات آنها از مبارزات قبیلهای به مبارزات سرزمینی تغییر میکرد.
رشد شخصی شما
از همان لحظه که وارد حرفه کاری میشوید، با مشکلات، سختیها و شکستهای زیادی روبهرو خواهید شد. باید به خاطر داشته باشید که برای این امور هرگز انتهایی وجود ندارد. یعنی به محض اینکه یک مشکل را حل میکنید، مشکل دیگری سر راهتان سبز خواهد شد. به همین دلیل نمیتوان از سختیهای زندگی شخصی و کاری فرار کرد. آنها ناگهانی میآیند و همراه خود پیامدهای بسیار جدی میآورند. آنها در کنترل شما نیستند، اما اینکه شما چطور به این مشکلات واکنش نشان دهید، کاملا در کنترل شماست. هر چقدر توانایی شما در واکنش نشان دادن قوی باشد، به این ترتیب میزان موفقیت، سلامتی، نشاط و کامیابی شما ماندگارتر خواهد بود. وقتی واکنشهای شما قویتر و پویاتر باشند، غلبهبر سختیها آسانتر خواهند شد و میتوانید به رشد خود در هر زمینهای ادامه دهید.
در این زمینه فردریش نیچه میگوید: «درد و رنجی که مرا نمیکشد، قویترم میکند.»
تسلط یافتن بر بحران
برای اینکه بتوانید در لحظههای بحرانی زندگی به بهترین شیوه عمل کنید، به جای متمرکز شدن روی مشکلات، بر راهحلها متمرکز شوید. هر چقدر بیشتر روی راهحلهای احتمالی که به ذهنتان میرسد فکر کنید، راهحلهای بیشتر و بهتری به ذهنتان میرسد. با فکر کردن به راهحلها مثبتاندیشتر، متمرکزتر و خلاقتر خواهید شد. وقتی به کارهایی که میتوانید انجام دهید فکر کنید به این ترتیب تسلط شما روی اوضاع افزایش خواهد یافت.
بنابراین هر چیزی که برای حل مشکلات و از بین بردن بحران نیاز دارید، در وجود خودتان است. برای حل هر مشکلی میتوانید از هوشمندی و خلاقیت خود استفاده کنید. البته برای این امر باید تمرکز خود را حفظ کنید. وقتی متمرکز باشید، سرسخت میشوید و هیچ مانعی نمیتواند روند زندگی شما را مختل کند.