فصل اول
بایدها
۱. همه چیز را بپرسید
هرگز فکر نکنید که انجام کاری امکانپذیر نیست. باورهایتان را به چالش بکشید و کارها را به صورت متفاوت انجام دهید.
یک روش عالی برای پیشرفت در زندگی فردی یا کسب و کار، این است که همه پرسشهایی که دیگران نادیده گرفتهاند را، شما بپرسید. سعی کنید باورهای محدودکنندهای را که دیگران نادیده میانگارند، شناسایی کنید و به چالش بکشید. پرسشهای خوب برای شروع کار، عبارت هستند از:
- چگونه موفقیت را تعریف کنم؟
- چگونه به این تعریف شخصی رسیدم؟
- چه کار متفاوتی میتوانم انجام دهم که در آینده به برتری دست پیدا کنم؟
- چگونه با چالشها به شکل خلاقانهای مواجه شوم؟
پویایی ساده، یعنی این که اکثر مردم و تقریبا همه سازمانها فقط سعی میکنند با وضعیت موجود کنار بیایند، آنچنان که گویی این شرایط غیرقابل تغییر است. اگر مشغول طرح پرسشهایی باشید که دردسر ایجاد میکنند و اوضاع را بهم میریزند، ممکن است فرصتی را کشف کنید که هیچکس متوجه آن نشده است.
جیمی هیوود (Jamie Heywood) میگوید: " قوانین دنیایی که در آن زندگی میکنیم، روی لوحها نوشته نشدهاند. آنها برگرفته از تاریخمان هستند؛ بیشترشان به دلایل موجهی اجرا شدهاند، اما گاهی این دلایل تغییر کردهاند. پس بهتر است که قوانین را بازبینی کنیم.»
ما اکنون در عصر تحول بزرگ هستیم؛ دورانی که در آن تقریبا هر سیستم یا قانونی برای انجام کارها، در دسترسمان است و همچنان هم خواهد بود. هر کسب و کاری در تلاش است کارها را دقیقتر، سریعتر، سودمندتر و ارزانتر انجام دهد. هدف نهایی عصر حاضر، این است که همه امور را به شکل دیجیتالی با یکدیگر در میان بگذارید تا هر کاری که با آن ارتباط برقرار میکنید، دقیقتر باشد؛ به طوری که حلقههای بازخورد ثابت بماند و حتی روشهای بهتری برای انجام کارها ایجاد شود.
آرون دیگنان (Aaron Dignan) که یک مدیر عامل موفق است میگوید: " اشیاء و اطلاعات به شیوه بسیار جالبی شروع به درهمآمیختن کردهاند. درباره همهچیز دقیقتر فکر کنید. به این موضوع فکر کنید که چه نوع لایه اطلاعاتی درون هر چیزی پنهان شده و چطور میتوانیم از آن استفاده کنیم؟"
۲. جسور باشید.
روی ایدهها و باورهایتان پافشاری کنید و به دنبال تغییرات بزرگ باشید، نه اصلاحات جزئی.
در دنیای تحول و دگرگونی، جسور و باشهامت باشید. باید نهایت تلاشتان را به کار گیرید و ایدههای جسورانهای ارائه دهید که در راستای تحقق بخشیدن به تغییرات بالقوه باشند. موضوعی پیدا کنید که در عمیقا برای شخص شما اهمیت داشته باشد و سپس به رویاپردازی در سطح بزرگ بپردازید. در عمل، جسور بودن دو معنا میتواند داشته باشد:
- ایدههای بسیار بزرگی ارائه میدهید که در برخی حوزههای مهم مورد نظرتان، تاثیرات چشمگیری میگذارند.
- در حرفهتان تغییرات بزرگی ایجاد کردهاید که باعث شده مسیر دیگری را دنبال کنید.
جسور باشید و خطر کنید. فقط مطمئن شوید که از این جسارت برای ایجاد تغییر استفاده میکنید. در دوران کودکی میدانستید که چگونه از خودتان جسارت نشان دهید و به چیزی که میخواهید دست پیدا کنید؛ تنها چیزی که مانعتان میشود، عذر و بهانههایی است که از گذشته انباشته شدهاند؛ آنها را از ذهنتان پاک کنید.
۳. آنچه که از همه بیشتر گرامی میدارید، از میان بردارید
هر زمان پروژهای را آغاز میکنید، از همان شروع کار، تاریخ پایان آن را تعیین کنید. هنگامی که پروژه جدیدی طرحریزی میکنید، باید:
- بپذیرید که ایده تجاری جدیدتان، روزی منسوخ و قدیمی خواهد شد.
- تصمیم بگیرید که تغییر و تحول را با آغوش باز بپذیرید، نه اینکه از آن بترسید.
- بهترین ایدههایتان را به طور مداوم فهرست کنید و بعد بررسی کنید که چطور میتوانید آنها را تغییر دهید.
- بهترین ایدههای در حال رشد و شکوفایی را فهرست کنید و با مدیر و اعضای تیمتان در میان بگذارید.
- خودتان تغییر دهید، قبل از اینکه کسی این کار را برای شما انجام دهد.
اگر بتوانید یک حلقه تکرار در پروژهتان ایجاد کنید که به شما یادآوری کند تا همیشه در تلاش برای بهبود امور مربوط به کار باشید، آن کشمکشهای درونی که حتی افراد بسیار هوشمند را هم دچار اشتباه میکنند را نخواهید داشت. هر ایدهای، دیر یا زود منسوخ میشود و باید تغییر کند؛ پس خودتان مسئولیت این کار را برعهده بگیرید؛ تاریخ انقضایی تعیین کنید و مشغول به کار شوید. همیشه کارهای زیادی برای انجامدادن وجود خواهند داشت.
پریا پارکر (Priya Parker) میگوید: "آن دسته از افرادی که کارهایشان را سریعتر پیش میبرند و بیشتر مایل به انجام معامله هستند و همچنین چیزی را از دست میدهند که هیچ ارتباطی با هدف اصلیشان ندارد، سرانجام به موفقیت میرسند."
۴. کار حماسی انجام دهید
«دوران تغییر و تحول» نیازمند رویاها، اهداف و کارهای حماسی است؛ کار بزرگی انجام دهید تا مورد توجه دیگران قرار بگیرید.
این بهترین زمان است که فرصتهای بزرگ را دنبال کنید. انواع کسب و کارهای پایدار، در طیف وسیعی، توسط فناوریهای دیجیتال تحولآفرین، از بین میروند. اکنون، زمان عالی برای ارائه برخی ایدههای جسورانه و اقدامات لازم برای عملیکردن آنهاست.
گارت کمپ، از بنیانگذاران استامبل اپون میگوید: " صنایع بسیاری وجود دارند که قدیمی و ناکارآمد هستند؛ ما قصد داریم تا با در اختیار گرفتن تعداد بیشتری از افرادی که میخواهند از آن نوع کسب و کارها خارج شوند و فقط در یک شرکت فعالیت نکنند، اوضاع را بهتر کنیم و بزرگترین مشکلات دنیا را حل کنیم. اما باید این موضوع را مشخص کنیم که آنها چطور میتوانند برخی از این مشکلات را حل و فصل کنند."
در حال حاضر، مهارت اصلی اینجاست که مجموعهای از نیازهای بازار را که هیچکس دیگری به طور خاص با آن مواجه نمیشود، شناسایی کنید و راهحل یا اکوسیستمی ارائه دهید که کارآمدتر باشد. هر چقدر اقلام فیزیکی هوشمندتر باشند، محصولات و خدمات عصر صنعتی با استفاده از تکنولوژی از بین رفته و دوباره تولید میشوند. اگر بتوانید در اجرای این روند مهارت پیدا کنید، در موقعیتی قرار میگیرید که برخی از بهترین محصولات و خدمات را ارائه خواهید کرد.
در عصر تغییر و تحول پیوسته، هر فردی میتواند و باید بتواند خودش را بهترین بداند؛ البته با ارائه محصولات و خدمات خوب. پایه و اساس همه کارها یک چیز است: بهترین عملکرد.
۵. عملکردتان را تغییر دهید
در کاری که انجام میدهید، تغییر انقلابی ایجاد کنید؛ اگر فکر میکنید امکانپذیر نیست، کتابهای تحولآفرینان را مطالعه کنید و از آنها الهام بگیرید.
لیزا گانسکی، نویسنده میگوید: "در دنیای درهم گسیخته امروزی، مردم دو دسته هستند؛ گروهی از آنها نگران آینده هستند و دقیقا نمیدانند چه کاری باید انجام دهند. برخی دیگر هم به زندگیشان ادامه میدهند، در حالی که انتظار میکشند دنیا از حرکت باز ایستد. این دسته از افراد برای مدت طولانی منتظر خواهند ماند."
یکی از کلیدهای موفقیت در جهان امروز، این است که برای کارهایی که مردم در تلاش هستند تا انجام دهند، روشهای جدید و بهتری پیدا کنید؛ به عبارت دیگر، شما باید تمایل داشته باشید که همه چیز را به شکل تصورناپذیری تغییر دهید؛ از جمله در صنایع، روشهای مختلف انجام کارها و حتی نگرش مردم، تا بتوانید در کارتان پیشرفت چشمگیری را تجربه کنید. اگر بکوشید که وضعیت موجود را حفظ کنید، در کسب و کارتان روبه جلو حرکت نخواهید کرد و به موفقیتهای بزرگ دست نخواهید یافت.
اگر زندگی تحولآفرینان را مطالعه کنید، متوجه میشوید که در ابتدای دوران حرفهای خود، «دیوانه» محسوب میشدند. مردم تمایل دارند شور و اشتیاق افرادی را که به چالش میپردازند، به اشتباه، رفتاری عجیب و غریب تصور کنند؛ اما در حقیقت، کسی به موفقیت دست پیدا میکند که از حالت طبیعی و مرسوم خود خارج شود.
یکی از شیوههای مهم در ایجاد تغییر، این است که ابتدا با امور کوچک شروع کنید؛ یعنی روشهای ارزانتر اما بهتری برای انجام کارهای مهم پیدا کنید. اگر بتوانید یک سیستم تکنولوژی محور ارائه دهید که عملکردی همسطح یا بالاتر از انواع گرانقیمت مشابه باشد، میتوانید در بازار به سوی موفقیت گام بردارید.
در حال حاضر، «تغییر» بخشی از ویژگی شغل فرد است. تنها محدودیتها ابتکار عمل، مدیریت و اشتیاق برای تغییر وضعیت موجود است. برای تغییر بسیاری از شرایط، شما فقط به ابتکار عمل، لوازم ارزانقیمت و در دسترس، مدیریت و عزم راسخ نیاز دارید.
"شما هرگز نمیتوانید با نبرد علیه حقیقت موجود، چیزی را تغییر دهید. برای تغییر، باید الگوی تازهای ارائه کنید تا مدل فعلی را منسوخ کند."
ریچارد باکمینستر، نویسنده و مشاور
۶. در اولویتبندی مهارت داشته باشید
ابتدا کاری را که میخواهید انجام دهید، به خوبی ارزیابی کنید؛ در قدم بعدی، استراتژی مناسب را طرحریزی کنید و در نهایت آن را اجرا کنید. اگر بتوانید تصمیمات سریعی مبتنیبر دانش موجود اتخاذ کرده و سپس به سرعت اقدام کنید، همیشه از رقبایی که به خوبی سازمان نیافتهاند، جلوتر خواهید بود. مفهوم اولویتبندی به معنای جداسازی و تفکیک کارهاست؛ این مهارتی فوقالعاده ارزشمند و همچنین ذهنیتی عملی است. «اولویتبندی کارها» مهارتی اساسی برای تحول و دگرگونی جهان است. علاوهبر اولویتبندی محل کار و صنایع، شما میتوانید حرفهتان را هم اولویتبندی کنید. برای اولویتبندی، به طور کلی باید توالی سادهای را دنبال کنید:
- با نظرخواهی از دیگران، جایگاهتان را ارزیابی کنید.
- مهارتهای جدیدی را که در سالهای پیشرو باید در آنها سرآمد باشید، اولویتبندی کنید.
- مهارتهایتان را بالا ببرید و عملکردتان را بهبود ببخشید.
یکی از مزایای «مهارت اولویتبندی» این است که میتواند بسیاری از مهارتهای دیگر را هم پایهریزی و هدایت کند. این مهارت، در قرن 21، قابلیتهای بسیاری را به ارمغان میآورد؛ از جمله: یافتن فرصتهای شغلی مناسب، شناخت بازارهای ناهماهنگ، تجزیه و تحلیل، سازماندهی و سادهسازی. اگر در اولویتبندی مهارت کافی پیدا کنید، احتمال بیشتری وجود دارد که در آینده به موفقیت برسید.
تیم راو، بنیانگذار مرکز نوآوری کمبریج، میگوید: " رهبران باید به طور همزمان، طرحهای مختلف را در نظر داشته باشند. بیشتر کسب و کارهای موفق، کاری را که در ابتدا شروع کردهاند، به سرانجام نمیرسانند؛ پس رهبران باید این توانایی را داشته باشند که به سرعت ۱۸۰ درجه تغییر جهت دهند. یک رهبر یا یک تیم، قرار نیست که هدف مشخصی داشته باشند و فقط آن را دنبال کنند، آنها باید به اندازهای انعطافپذیر باشند که بتوانند دست به کارهای مختلفی بزنند."
در حال حاضر، تواناییتان برای اولویتبندی هر موقعیت، مهمترین مهارتی است که سایر مهارتها را هدایت میکند. منتظر کسی نباشید که مهارتتان را بالا ببرد یا مهارت جدیدی به شما بیاموزد. خودتان دست به کار شوید و نحوه اولویتبندی را در بالاترین سطح عملکرد، یاد بگیرید.
۷. همچنان به کارتان ادامه دهید و تغییر و تحول ایجاد کنید
هر چقدر در کارتان بیشتر و حتی سریعتر شکست بخورید و دوباره آن را انجام دهید، به موفقیت بیشتری دست پیدا میکنید.
مریسا مایر، مدیرعامل سابق یاهو میگوید: " شکست خوردن کاملا خوب و قابلقبول است. شما باید سریع شکست بخورید. اگر آنچه انجام دادهاید، کارآمد و مفید است، تلاشتان را بیشتر کنید؛ در غیر این صورت، از آن کار صرفنظر کنید. این به نظرم شکست محسوب نمیشود. من همه چیز را به عنوان یک تجربه میبینم. هدفم این است راهی برای «پذیرفتن» انجام کار پیدا کنم. ما باید هر گزینهای را حداقل یک بار امتحان کنیم؛ آنگاه، اگر مشکلی پیش بیاید، میدانید چگونه از آن تجربه کسب کنید."
در اقتصاد تحولآفرین امروز، «شکست» مشکل نیست، بلکه یک دارایی است. شکست سریعترین راه است که بدانید فردا میتوانید چیز جدیدی خلق کنید. اگر با افراد بسیار موفق صحبت کنید، متوجه میشوید که مسیر زیر را بارها و بارها دنبال کردهاند:
- راهاندازی تعداد زیادی پروژههای آزمایشی
- حذف ایدههای ناموفق
- کسب تجربه و جستجوی گزینههای مختلف
- تکرار انجام کار مفید و سودآور
نکته اصلی این است که شما باید از موانع عبور کنید و به موفقیت برسید. به خودتان این اجازه را بدهید که دست به کار جسورانهای بزنید. سپس آنچه مفید و کارآمد است را نگه دارید و آنچه غیرمفید است را دور بیندازید و در جستجوی انتخابهای جدید باشید. شما با «انجام کار» پیشرفت میکنید، نه صحبت درباره آنچه که باید برای آن تلاش کنید. به خودتان این اجازه را ندهید که فقط مورد امتحان قرار بگیرید؛ اگر کارفرمایان شما پروژه ناموفقی را به شما محول نمیکنند (پروژههایی با احتمال بالاتر از حد معمول تحولآفرین)، پس خودتان وظیفه مدیریت آن پروژه را برعهده بگیرید.
۸. دست به کار شوید و هر طور که شده کاری انجام دهید
در عصر تحولآفرین کسب و کار، برای کسانی که «نه» را نادیده میگیرند، فرصتهای زیادی وجود دارد. امروزه بازارهای موجود، کاملا تشنه نوآوری هستند. اگر منتظر بمانید تا کسانی که به آنها گزارش میدهید، اجازه شرکت در پروژهای را صادر کنند، بهترین فرصتها را از دست خواهید داد. گاهی فقط باید به حس درونیتان اعتماد کنید و با اشتیاق روی پروژههایی کار کنید که عامل شکوفایی استعدادهایتان باشند.
کاترینا فیک، از بنیانگذاران فلیکر میگوید: " من به سرکشی در سازمانهای بزرگ معروف هستم. گاهی باید سرکشی کنید. سازمانها به شکل حیرتانگیزی مشتاق این نوع تغییر هستند؛ افرادی که پا پیش میگذارند و از خودشان علاقه نشان میدهند. این افراد همچنان مورد توجه قرار خواهند گرفت. همیشه تعدادی افراد سرکش و پرشور وجود دارند که به تغییر اهمیت میدهند و بازده کارشان را بالا میبرند؛ این افراد را پیدا کنید. با آنها متحد شوید و یک شبکه پشتیبانی از افرادی که مثل شما به تغییر اهمیت میدهند، ایجاد کنید."
در دنیای تحولآفرین، واقعا جایی برای افرادی که پشت کارفرمایان خود پنهان میشوند، وجود ندارد. برای پیشرفت، شما باید روبهجلو گام بردارید و در قبال هر آنچه مهم است، مسئول و پاسخگو باشید. دیگر جایی وجود ندارد که بتوانید چالشهایی ایجاد کنید و بعد با سعادتمندی بگویید: «این مشکل من نیست.» برای بهرهمندی از فرصتهای گسترده ایجادشده توسط تحولآفرینی، شما باید به حس درونیتان اعتماد کنید. هیچ راه دیگری برای رسیدن به برتری وجود ندارد.
۹. سریعتر رو به جلو حرکت کنید
امروزه، سرعت بر دقت غلبه دارد. شما باید از مسیر خود خارج شوید و ببینید چگونه میتوانید کارهای بیشتری انجام دهید.
اگر روز کاریِ معمولیتان را به دقت مورد بررسی قرار دهید، احتمالا متوجه میشوید که خود شما اصلیترین عامل بهرهوری هستید و این خودتان هستید که از سرعت کارهایتان کم میکنید، چون:
- نمیخواهید تا وقتی کارتان تکمیل نشده، کسی آن را ببیند.
- نمیخواهید در مقابل مدیرتان، بد به نظر برسید.
- فرصت کافی برای فکر کردن ندارید.
- انتخابهای اشتباه دارید و این مسئله را نمیپذیرید.
اگر واقعا میخواهید در کارتان سرعت عمل بیشتری داشته باشید، به این مسئله توجه کنید که چقدر سریع میتوانید روش متعارف انجام کارها را از ذهنتان پاک کنید و یاد بگیرید به روش متفاوتی عمل کنید. افرادی در بازارهای تحولآفرین پیشرفت میکنند که قوانین را به چالش میکشند یا آنها را تغییر میدهند تا به برتری برسند.
برای مثال، به کفشهای ورزشی توجه کنید. در واقع فقط حدود ۱۰ نوع کفش برای عرضه وجود دارد و بیشترشان ساخت کارخانههای بزرگ چینی هستند. یک جایگزین بهتر در این صنف، میتواند این باشد که ماشینآلات ساخت و تولید در فروشگاه قرار داده شوند تا قالب بگیرند، برش دهند و سپس اجزای کفش را به هم وصل و یکپارچه کنند. تهیه کفش سفارشی در حدود ۱۰ دقیقه امکانپذیر میشود؛ نه تنها کفش دقیقا اندازه پای سفارشدهنده میشود، بلکه تولید در داخل فروشگاه، روشی سریعتر و مقرون به صرفهتر خواهد بود.
۱۰. ریسک کنید و از شکست نترسید
در دنیای تحولآفرین، شما باید ابتدا ریسک کنید و بعد همانطور که پیش میروید، شبکه ایمنیتان را ایجاد کنید. به عبارت دیگر، وقتی همه چیز در حال تغییر است، بهترین راه برای پیشرفت و رسیدن به موفقیت این است که به کارتان ایمان داشته باشید و ریسک کنید و سپس بکوشید اطمینانی را که میخواهید، حاصل کنید. شبکهها و تورهای ایمنی نسلهای گذشته، همیشه اینگونه طرحریزی شده و توسعه یافتهاند.
مانیک بان، بنیانگذار و مدیرعامل راکاس میگوید: " یک شبکه اجتماعی قوی با افراد خوب در اطرافتان، تور ایمنی بسیار مناسبی برای شما محسوب میشود؛ اگر چنین شبکهای در اختیار داشته باشید، میتوانید هر آنچه دارید را رها کنید و روی هر امری ریسک حسابشدهای داشته باشید."
فرمول پیشرفت در محیط تجاری امروزی، موارد زیر را در بر دارد:
- به ندای قلبتان گوش کنید و در مسیر آن پیشروی کنید.
- برای نتیجهای استثنایی در زمینه مورد نظر، چشماندازی ترسیم کنید.
- با هر گامی که برمیدارید، چشماندازتان را اصلاح کنید. در هنگام حرکت روبهجلو، امور را دائم مورد بررسی قرار دهید تا مشخص کنید چه چیزهایی از آنچه در حال انجامش هستید، یاد میگیرید.
- با گذشت زمان، موفقیتتان را با شاخص رشد و ترقی شخصی خود، ارزیابی کنید؛ هر چه بیشتر پیشرفت کنید، در آینده میتوانید بیشتر ریسک کنید.
خود شما و کسانی که باورتان دارند، بهترین شبکه ایمنی هستند.
۱۱. همواره کارتان را ساده کنید
بخش اعظم تغییرات، به تلاش برای سادهتر کردن کارها اختصاص دارد. در هر کاری که انجام میدهید، در جستجوی روشهایی برای کاهش پیچیدگیها باشید.
تحقیقات نشان دادهاند که «پیچیدگی کار» معمولا ۱۵٪ تا ۳۰٪ هزینه محصولات و خدمات را افزایش میدهد. همچنین این مسئله، هر روز حدود ۲ تا ۴ ساعت از وقت مفیدتان را هدر میدهد. اگر بتوانید کارها را ساده کنید، نه تنها از دیگران متمایز خواهید شد، بلکه موقعیتتان برای تولید، هر روز بیشتر از قبل خواهد بود.
مراحل سادهسازی به شرح زیر هستند:
- بخشی از شرح وظایف کاریتان را ساده کنید؛ منتظر نباشید که این مسئولیت به شما محول شود، بلکه به شکل خودخواسته در جهت ساده کردن کاری که انجام میدهید، تلاش کنید.
- صراحت بیان داشته باشید؛ چون این ویژگی معمولا نقطه شروع سادهسازی است. ایدههایتان را شفاف، قابلفهم و مفیدتر کنید.
- قاطع باشید؛ با ایدههای پیچیده مقابله کنید و در عین حال، راهحلهای سادهتر را جایگزین کنید. برای همه افرادی که با آنها کار میکنید، صراحتا توضیح دهید که میخواهید کار بزرگی انجام دهید و در نتیجه، کارهای احمقانه را رد میکنید.
- همیشه همدلی داشته باشید؛ خودتان را به جای فرد دیگری بگذارید و بپرسید: «این کار را برای شما آسانتر کردم یا سختتر؟» به نیازهای افرادی که قصد دارید در خدمتشان باشید، رسیدگی کنید و روشهای خلاقانهای، فراتر از انتظاراتشان، پیدا کنید. اگر راهحلهای خوبی ارائه دهید و به تدریج آنها را اصلاح کنید، طرز فکرتان تغییر خواهد کرد و میتوانید به هدفتان دست یابید.
"با مردم همدل باشید و ارزش واقعی آنها را درک کنید."
دیوید کلی، بنیانگذار IDEO
۱۲. کسب و کار جانبی داشته باشید
برای امرار معاش، به دیگران تکیه نکنید. همیشه در کنار شغل اصلیتان، پروژههای جانبی کوچکی هم داشته باشید و کارفرمای خودتان باشید.
در عصر تحولآفرینی، شما به کارمندانی نیاز دارید که چشمانداز نوآورانه داشته باشند؛ این امر، در مورد شغل خودتان هم صادق است. همیشه نمیتوانید به شرکتی که در آن مشغول به کار هستید، تکیه کنید. همچنین، باید کارآفرین باشید و فعالیت روی پروژههای جانبی را شروع کنید.
مراحل شروع ایجاد کسب و کار جانبی، عبارت هستند از:
- وقتتان را تلف نکنید و منتظر نمانید تا فرصت مناسبی پیش بیاید. در اسرع وقت، به کاری مشغول شوید یا شریکی برای خودتان انتخاب کنید. مرحله شروع به کار، نسبت به ایدههای بزرگ آن، سریعتر پیش میرود و موفقیتآمیزتر است. پس، وارد عمل شوید.
- به خاطر داشته باشید که رشد و ترقی شخصی مهم است، نه پولی که به دست میآورید. پروژههایی را انجام دهید که به شما این امکان را میدهد تا به بالاترین تواناییهای خودتان نیاز داشته باشید. پس، در جهت «ایجاد تغییر» کار کنید.
- در کارتان دقیق باشید. بیش از حد ریسک نکنید و بدانید که در مراحل اولیه، باید توجهتان به جریان پول نقد، متمرکز باشد. نکته خوب این است که شما در طول یک سال، به عنوان کارآفرین، مطالب بیشتری میآموزید تا در طول زندگی، به عنوان کارمند، از مسیری که برای رسیدن به هدفتان طی میکنید، لذت ببرید.
- در صورتی که شغل تماموقت دارید و بنابراین امکان کارآفرینی به صورت تماموقت برای شما وجود ندارد، با کسی شریک شوید. حتی ممکن است بخواهید به رئیستان این فرصت را بدهید که در یکی از مشاغل جانبی، شریک غیرفعال شما باشد. به این ترتیب، اگر شما جلسه مهمی را از دست بدهید، او از اوضاع باخبر میشود.
حالا، زمان خوبی است تا ایدههای جدید را امتحان کنید و پیشروی آنها را در بازار بسنجید. «امنیت شغلی» موضوعی از گذشته است و تنها امنیت شغلی واقعی، در ایدهها و مهارتهای شما وجود دارد. خودتان را در موقعیتی قرار دهید تا از این داراییها بهرهمند شوید و توجهتان را روی دستمزد متمرکز نکنید. وقتی همه جوانب را در نظر گرفتید و به نتیجه دلخواه رسیدید، تنها چیزی که واقعا به آن احتیاج دارید، این است که کارتان را شروع کنید.
۱۳. به آینده فکر کنید
دو مربی داشته باشید، یکی نصف و دیگری دو برابر سن خودتان، و از توصیه آنها بهره ببرید. نکته مهم درباره «ایده داشتن دو مربی» این است که هم در زمینه زندگی و هم در حوزه حرفهتان، با دیدگاههای بسیار مفیدی آشنا خواهید شد:
- مربی جوان به شما یادآوری میکند که گاهی راه پیشرو این است که خودتان رویکردی داشته باشید: «قوانین؟. کدام قوانین؟. روشی برای خودتان پیدا کنید»
- مربی بزرگتر تجربههایی دارد و به شما نشان میدهد که چگونه کاری را قبلا انجام داده است و چرا باید از آنها درس بگیرید.
درنهایت متوجه میشوید که هر دو مربی از مجموعه مهارتها و نقاط قوتی برخوردار هستند:
- مربی جوان شما معمولا میل به ریسک کردن دارد. از او برای گرد هم جمع کردن تیم، به روشی که یک «دیجیتال مادرزاد» انجام میدهد، استفاده کنید و از رویکرد او بهره بگیرید.
- مربی بزرگتر شما معمولا از ریسک کردن خودداری میکند. با دیدگاههایش آشنا شوید و در هر کاری که انجام میدهید از نظرات او برای کاهش خطرات، استفاده کنید.
با خردی که از تلفیق و ادغام دیدگاههای هر دو مربی به دست میآورید، اغلب میتوانید مسیرهای جدید را در پیش رویتان ببینید که قبلا واضح و روشن نبودند. با انجام برخی کارهای حماسی از آنچه مربیانتان به شما میگویند، باعث افتخار آنها باشید و با توجه به زمانی که روی شما سرمایهگذاری میکنند، بازده خوبی به آنها ارائه دهید.
۱۴. کارهایی انجام دهید که تغییر ایجاد میکنند
دنیا پر از مشکلات جدی است. کار مهمی پیدا کنید و زندگیتان را به انجام آن، اختصاص دهید.
راز خوشبختی در دنیای تحولآفرین، این است که توجهتان را کاملا روی «ایجاد تغییر» متمرکز کنید. اگر زندگیتان را به یک موضوع، یک نیاز یا حتی مجموعهای از ارزشهای بزرگتر از خودتان وقف کنید، میتوانید تغییر ایجاد کنید و در نهایت، خوشبختتر خواهید بود.
دون تاپسکوت، استاد مدیریت میگوید: «به هر وسیلهای سخت تلاش کنید، پیش بروید و به کامیابی برسید. زندگی خوبی داشته باشید، اما بیش از این، به شما احتیاج داریم. جهان از هم شکافته است و ما میخواهیم شما تغییر و تحول ایجاد کنید.»
اما چطور باید این کار را انجام دهید؟. چند پیشنهاد:
- موضوع مناسب خودتان پیدا کنید و روی آن تمرکز کنید؛ ببینید برای افزودن به ارزشهایتان در این زمینه، به چه چیزی باید دست پیدا کنید. بلندپرواز باشید.
- روی نابرابری متمرکز شوید؛ شکاف بین داشتنها و نداشتنها. شوقبرانگیزترین پروژهها در جامعه امروز، در تلاش هستند تا این شکافها را مورد بررسی قرار دهند و به طریقی برطرف کنند. مشغول انجام کاری قابلمقایسه باشید.
- واقعبین باشید و بپذیرید که اشتیاق و درآمدتان ممکن است یکسان نباشند. بنابراین آماده باشید که اگر پولی هم نبود، به شدت کار کنید. اگر واقعا کار بزرگی انجام میدهید، این را بدانید که بازده اصلی آن، «رضایت شخصی» خواهد بود نه ثروت. پس، آرامشتان را حفظ کنید.
همچنین ساسکیا برویستین، بنیانگذار تجارت اجتماعی یونس میگوید: " طی چند سال گذشته، موجهای زیادی از تغییر ایجاد شده است که یکی از آنها روی فردگرایی متمرکز بوده است؛ بدین معنا که به عنوان یک فرد، آزادی مطلق و ابزار مورد نیازتان به شما داده شود. فکر میکنم این یکی از مسائلی است که باید هر چند وقت یکبار مورد بررسی قرار گیرد. با وجود تکرار این واقعیت که دو سوم از کل مردم، روزانه با کمتر از ۳ دلار زندگی میکنند، بسیاری از ما آن را فراموش میکنیم؛ چون بخشی از زندگی روزانهمان نیست. پرداخت مالیات و تعداد اندکی کمک مالی به جاهای مختلف، دیگر کافی نیست. شاید جواب این باشد که همه ما باید، به هر شکلی که میتوانیم، دست به ابتکار عمل اجتماعی بزنیم."