مقدمه
آیا قصد سوار شدن به ترنهوایی را دارید یا نه؟
بعد از تمام کردن دبیرستان پدرم تصمیم گرفت که وکیل شوم. اما این چیزی نبود که من میخواستم. قبولی در دانشگاه و وکالت، فقط خواسته پدرم بود. همیشه دوست داشتم که کاری متفاوت از دیگران انجام دهم. همین باعث شد تا ایده کارآفرینی به ذهنم برسد. در واقع کارآفرین شدن من از یک فیلم شروع شد. درست در تابستان 1989 برای دیدن یک فیلم به منزل دوستم دعوت شدم.
فیلم، داستان فردی بود که دستگاه تصفیه آب را عمده میخرید و آن را خرده میفروخت. فهمیدم که برای فروش ساخته شدم. زمان زیادی نگذشت که من هم با پولی که از کارهای پاره وقت جمع کرده بودم، چندین فیلتر آب خریدم. همه این دستگاهها را در پارکینگ پدرم گذاشتم که البته او از این کار اصلا خوشحال نبود.
زمان گذشت و پدر گفت هر چه سریعتر باید این فیلترها را از پارکینگ بیرون ببرم، آنجا بود که تصمیم گرفتم به طور جدی تمام آنها را بفروشم؛ اما وقتی به خودم آمدم شب شده بود و نتوانسته بودم حتی یک فیلتر هم بفروشم.
من بدون مادر، بزرگ شدم و بهترین حامی و راهنمای من مادربزرگم بود. به او تلفن کردم و در مورد دستگاههای تصفیه آب گفتم. در کمال تعجب او قبول کرد که یکی از آنها را بخرد. این اتفاق افتاد و من یکی از آن دستگاهها را به مادربزرگم فروختم و کار نصب آن را هم خودم انجام دادم. با کمک مادربزرگم سایر دوستان او هم از این فیلترها خریدند و من آن را برایشان نصب کردم.
این یک موفقیت بزرگ برای من بود. اما گویا در نصب تمام فیلترها اشتباههایی کرده بودم. وقتی وارد دانشگاه شدم به من خبر دادند که از سقف خانه مادر بزرگم که من فیلتر را نصب کرده بودم، آب چکه کرده و همه خانه چند سانتیمتر خیس شده بود. مطمئن بودم که این اتفاق برای تمام آن 18 خانهای که فیلترهایشان را نصب کرده بودم، خواهد افتاد. فهمیدم که خودم باعث این مشکل شدم و به هر طریقی بود باید این مشکل را حل میکردم.
من هرگز دانشگاه را تمام نکردم و وقتی به گذشته نگاه میکنم میبینم که این یک تجربه بزرگ برای من بود. به من کمک کرد به سمت خواستههای خود حرکت کنم. هر چند که من هم در طول مسیر اشتباه کردم، ترسیدم، شک کردم و طعم تلخ نه شنیدن را چشیدم، اما ارزشش را داشت.
حالا زمان شماست. باید بدانید که یکی از بزرگترین فرصتهای تاریخ را در اختیار دارید تا بتوانید به یک کارآفرین تبدیل شوید. ما در عصر اطلاعات زندگی میکنیم و دانش هر چیزی در اختیار همه ماست. با این دانش شما هم میتوانید جزء میلیونرهای عصر خود شوید. هیچ بهانهای پذیرفتنی نیست و باید انتخاب کنید که آیا بلیتی برای سوار شدن در ترن کارآفرینی میخرید یا ترجیح میدهید که فقط تماشاگر موفقیت دیگران باشید. اگر میخواهید موفق شوید و به رویاهای خود برسید با من سوار ترن کارآفرینی شوید تا با هم سفر تازهای را آغاز کنیم. سفری که انتهای آن به کارآفرینی، موفقیت و ثروت ختم خواهد شد.