مقدمه
همیشه بدترین نمرات در مدرسه متعلق به من بود. به خصوص در درس ادبیات، پایینترین نمره را میگرفتم. یکی از علتهایی که این موضوع اتفاق میافتد خواندن چیزهایی بود که واقعا از آن متنفر بودم، اما، معلم ما را مجبور میکرد که باید آنها را یاد بگیریم. کمک کردن به یکدیگر در دنیای مدرسه و تجارت تفاوت زیادی با هم دارد. در مدرسه ما حق نداشتیم به هم کمک کنیم و هر کسی باید خودش تلاش میکرد تا بتواند موفق شود. اما در دنیای کسبوکار بدون همیاری و همکاری با دیگران، فرد نمیتواند به موفقیت برسد.
املاء من همیشه بد بود اما کمکهای مونا گامبتا (Mona Gambetta) باعث شد تا بتوانم به یک نویسنده معروف تبدیل شوم. او ویراستار و یکی از دوستان خوب من است. اگر همیاری مونا نبود، کتاب «تقلبی» هرگز چاپ نمیشد. با اینکه همیشه در نگارش نمره بدی میگرفتم، اما مطالعه کردن را دوست داشتم، امروز هم همینطور است و دوست دارم کتابها و مقالات مختلفی بخوانم. مجله نیویورک تایمز همواره مورد علاقه من است. چند وقت پیش به صورت اتفاقی با یک مقاله در این مجله آشنا شدم که در مورد نخبگان نوشته بود. نویسنده این مقاله شخصی به نام استیون بریل (Steven Brill) از جمله نخبگان برتر است. در این مقاله نوشته بود که نخبگان در شرایط بدی قرار دارند و دائم برای تامین مخارج خود در تنگنا قرار دارند. از سویی دیگر این افراد برای اینکه بتوانند از نخبه بودن خود پولی کسب کنند، دست به هر کاری میزنند. او ادامه میدهد که نخبگان تنها به دنبال کسب ثروت برای خود هستند و هرگز به این سمت نمیروند که با ایجاد کسبوکاری به اقتصاد کمک کنند و کارآفرین باشند. این افراد به صورت ناخواسته باعث ایجاد سرمایههای تقلبی میشوند. تا زمانی که نخبگان به دنبال ایجاد سرمایههای تقلبی هستند، به دیگران و اقتصاد آسیب میزنند. خودشان ثروتمند میشوند اما تاوان آن را باید دیگران با پرداخت مالیاتهای کلان بپردازند. در نهایت هم دیگران به عنوان عاملان بر هم زننده اقتصاد و ایجاد کننده تورم شناخته میشوند. با مطالعه بیشتر کتابها، مقالات، شرکت در جلسات مختلف و شنیدن نقطه نظرات دیگران، متوجه شدم که روسای جمهوری، روسای بانک، سناتورها و... بخشی از پازل ذهنی من هستند که نشان میدهند به صورت خواسته و ناخواسته باعث ایجاد موارد تقلبی زیادی در سرمایههای مادی شدهاند و برای دیگران دردسر درست کردهاند. تقلبی و اصیل واژههایی هستند که امروزه بسیار به گوش میخورد. به جرأت میتوانم بگویم که امروزه همه چیزهای موجود در این دنیا تقلبی هستند. حتی دونالد ترامپ (Donald Trump) در مورد جعلی بودن اخبار رسانهها و شبکههای مجازی هم حرف زد.
افرادی هستند که همواره زیورآلات گرانقیمت تقلبی میخرند. این افراد میلیونها و میلیاردها دلار را به راحتی برای خرید برندهایی که از روی برندهای اصلی میسازند، خرج میکنند! این تنها چند مورد از موارد تقلبی است که نام بردیم. اما یک حقیقت مهم و تلخ در میان دنیای تقلبیها وجود دارد و آن اینکه هر چیز تقلبی باعث فریب مردم میشود. به همین دلیل مردم به سمت خرید موارد تقلبی کشیده میشوند. جعلیها خود را واقعی نشان میدهند و در این بین این حقیقت که اصلا چیزی به نام جعلی وجود دارد، ناپدید میشود!
از این رو تفاوت قائل شدن بین چیزی که حقیقی است و موارد تقلبی، سخت خواهد بود. تکنولوژی باعث شده که ما نتوانیم حقیقی را از غیرحقیقی تشخیص دهیم، برای همین موارد جعلی را مانند موارد اصل به ما نشان میدهند و ما آن را باور میکنیم. هدف من در این میکروکتاب این است که سه نمونه از بزرگترین تقلبهایی که در دنیا وجود دارد را به شما و به خصوص مردم معمولی نشان دهم تا نسبت به آن آگاهی پیدا کنید. این موارد عبارتاند از: - پول تقلبی
- معلمها و راهنماهای تقلبی
- داراییهای تقلبی