مقدمه
برای همه ما پیش آمده که بعضی روزها حوصله هیچ کاری را نداریم و نمیخواهیم درگیر اخبار یا فکر کردن به آینده شویم. دیگر نمیخواهیم به خودمان و سبک زندگیمان فکر کنیم؛ اینکه آیا غذایی که میخوریم سالم است؟ آیا دارم آب را هدر میدهم؟ فقط میخواهیم لحظهای از برق کشیده شویم و از همه چیز جدا شویم.
بگذارید اول گربهام را به شما معرفی کنم: زیگی! گربهای که الان مثل همه سالهایی که پیش من بوده روی کیبوردم دراز کشیده. همیشه کارهایش لبخند به لبم میآورد. گاهی جوری رفتار میکند که انگار عاشق من است و گاهی دشمنم شده و تمام تلاشاش را میکند که نتوانم کارهایم را انجام دهم. مثل همین حالا که روی کیبوردم دراز کشیده و کاغذهایم را پرت و پلا میکند.
همیشه فکر میکنم در این مواقع میخواهد بهم بگوید: «ببین! کار دیگه بسه!» و آنجاست که حسی بیخیالی سراغم میآید و بیخیال همه مشکلات و هزینههای روزمرهام میشوم.
فلسفه زیگی میگوید: «فقط به کارهای ضروری بپرداز و شاد باش!» شاید این فلسفه برای یک گربه خندهدار باشد اما قطعا آنها بهتر از ما زندگی میکنند. در این میکروکتاب میخواهیم فلسفه زندگی یک گربه با راهنمایی زیگی را بررسی کنیم و امیدوارم در مدت مطالعه آن لبخند به لبتان بنشیند و کمی در مورد سبک زندگی خودتان فکر کنید.