مقدمه
هنگامی که دریانوردان در شب اردو میزنند، اولین گروهی که غذا میخورند سربازان ردهی پایین هستند. بعد مقامات ارشد شروع به خوردن غذا میکنند و در نهایت رهبران آخرین گروهی هستند که غذا میخورند. اگر غذا به اندازه کافی وجود نداشته باشد، این رهبران هستند که چیزی برای خوردن گیرشان نمیآید نه سربازان ردهی پایین.
این نمونهای عالی از رهبری واقعی است. هدف رهبران واقعی این نیست که با تحمیل هزینه به دیگران، جیب خود را پر کنند. آنها افرادشان را همچون منابعی که میتوان در زمانهای مناسب از آنها استفاده کرد و در مواقع دشوار کنارشان گذاشت، نگاه نمیکنند. همچنین آنها نیازهای خود را بر نیازهای افراد دیگر مقدم نمیدانند. رهبران بزرگ مراقب افرادی که زیر نظرشان کار میکنند هستند و رفاه افرادشان را به هر چیز دیگری مقدم میدانند.
به بیان عملی رهبران بزرگ یک حلقه ایمنی حول افرادی که رهبری میکنند ایجاد میکنند. در محیطی که پر از خطرات واقعی است، هنر رهبری این است که روشهایی برای گسترش این حلقه ایمنی پیدا کند و این کار را بارها و بارها تکرار کند.
قدرت و تداوم یک شرکت به خاطر محصولات یا خدماتی که ارائه میکند نیست، بلکه نتیجه اتحادی است که میان افرادش برقرار شده است. هر یک از افراد شرکت نقشی در حفاظت از حلقه ایمنی بازی میکند و این وظیفه رهبر است که مطمئن شود افراد وظیفهشان را به خوبی انجام میدهند. این افراد نابغه نیستند که با قرار گرفتن در راس شرکت و مشخص کردن مسیر، باعث سر برآوردن افراد فوقالعاده میشوند. بلکه این افراد فوقالعاده هستند که با انجام درست کارهاشان باعث میشوند افرادی که در راس قرار دارند نابغه به نظر برسند.