مقدمه
چطور از ورشکستی به ثروت رسیدم
در سال ۲۰۰۷ بی پول و ناامید، روی کاناپه خواهرم دراز کشیده بودم و هیچ راهی برای پول درآوردن به ذهنم نمیرسید.
وحشت سراپای وجودم را گرفته بود، زیرا هنوز، در اوایل بیست سالگی، یک شغل واقعی نداشتم و از آن مهمتر این که رویای بازی در فوتبال حرفهای را، به دلیل جراحت مچ، از دست داده بودم. من استعداد کارآفرینی نداشتم.
هزینههای تحصیل و آموزش ورزش مرا پدرم پرداخته بود. تنها کارهایی که انجام داده بودم، پخش روزنامه، چمنزنی زمین گلف، رانندگی کامیون و دربانی یک باشگاه در تعطیلات آخر هفته در دوران دانشجویی بود.
بیشترین درآمدی هم که به دست آورده بودم، ۲۵۰ دلار بود. این مبلغ را با بازی فوتبال حرفهای در لیگ آرنا به دست میآوردم، حتی زمانی که راننده کامیون بودم و ۶ ساعت در روز کار میکردم هم درآمدم از این مبلغ فراتر نرفت. زندگی هیچ روزنه امیدبخشی نداشت. با خوردن غذای آماده ، کوکوی مرغ، نودلهای آماده، همبرگر و پنیر زندگی را میگذراندم.
در اثر بیپولی نمیتوانستم برای خودم آپارتمانی تهیه کنم. نزدیک به دو سال بود که خواهرم اجازه داده بود به طور رایگان روی کاناپه او زندگی کنم.
هر وقت میخواستم بیرون بروم، مردم هزینه غذا و سرگرمیهای مرا تامین میکردند و من میدانستم این زندگی نبود که من رویایش را در سر داشتم. من نمیخواستم بقیه زندگیم را در فقر بگذرانم، اما هیچ راهی برای پول درآوردن نداشتم.
هیچکس به من یاد نداده بود چگونه پیشرفت کنم.
در خانواده من موضوع پول همیشه یک موضوع «اسمش رو نَبر» بود که هیچ کس نمیتوانست آزادانه درباره آن صحبت کند و به نظر میرسید پول داشتن چیز بدی است.
از این که دیگران پول غذای مرا بدهند متنفر بودم؛ نمیتوانستم با دوستانم بیرون و مسافرت بروم و این موضوعات به کلی دور از ذهن بود.
اگر تصمیم میگرفتم به جایی بروم، به ارزانترین نرخ پروازهای ساوتوست (southwest) نگاه میکردم، هزینه آنها را هم نمیتوانستم پرداخت کنم. حتی مسافرت با اتوبوس گریهاوند که به ازای هر نفر ۳۹ دلار بود هم برای من خیلی زیاد بود.
میدانستم این شیوه زندگی درست نیست، باید میفهمیدم چگونه پول بیشتری به دست بیاورم، بنابراین شروع به مطالعه درباره ثروتمندان کردم تا ببینم آنها چگونه فکر میکنند.
در شرایط بسیار بدی که روی کاناپه خواهرم زندگی میکردم، یک منتور (مربی) توصیه کرد، برای پیدا کردن فرصتهای کاری جدید به لینکدین مراجعه کنم.
بعد از چند ماه کاملا در استفاده از این سیستم حرفهای شدم و شروع به آموزش نحوه استفاده از آن به دیگران کردم. این آغاز کسب و کاری بود که بعدها منجر به پولسازی من شد.
از آنجا بود که تجارت آنلاین را کشف کردم و آموختم چگونه کالاها و خدماتم را به صورت دیجیتالی بفروشم، سرانجام امکان کسب درآمد، به روشی که برای من مناسب باشد را پیدا کردم.
بزرگترین چالشها برای پولسازی
چند سال بیوقفه پیش رفتم و اولین یک میلیون دلار خودم را (پس از ۱۸ ساعت کار بیوقفه در روز) به دست آوردم.
همچنین (پس از آموزش بازاریابی از طریق شبکههای اجتماعی به مدت چند سال) تعداد قابل توجهی طرفدار در شبکههای اجتماعی پیدا کردم.
یک روز از مخاطبانم پرسیدم، «بزرگترین چالش ذهنی، هیجانی یا جسمی شما در به دست آوردن پول بیشتر یا به طور کلی ساختن پول بیشتر چیست؟»
۱۰ پاسخ (و به نظر من بهانه) مهمتر افرادی که برای به دست آوردن پول تقلا میکردند، عبارت بود از:
۱. تحصیلات و آموزش
فکر میکنید برای کسب درآمد باید بهترین نمرات، مدارک مناسب و آموزش مناسب داشته باشید.
پاسخ: این درست نیست. بسیاری از میلیاردرها و افراد موفق از نظر مالی، دانشگاه یا حتی دبیرستان را ترک کردهاند. جان.دی.راکفلر، هنری فورد و ریچارد برانسون تنها تعداد معدودی از این افرادند. آنها، برای چگونه ثروتمند شدن آموزش ندیده بودند؛ اما میدانستند چگونه از کنجکاوی و میل به یادگیری استفاده کنند. من مدرک مدیریت ورزش دارم و ۷ سال طول کشید تا دانشگاه را تمام کنم. هیچکس به من یاد نداد چگونه یک کسب و کار را گسترش دهم یا اصلا شروع کنم، اما از روی کنجکاوی، به صورت آنلاین و با استفاده از منتورها اطلاعات پیدا کردم و آموختههایم را در عمل به کار بردم.
۲. نداشتن وقت
شما تمام روز را کار میکنید، بعد به خانه برمیگردید، غذا میپزید، خانه را تمیز میکنید در کنار خانواده هستید، ورزش میکنید و غیره. بنابراین وقت ندارید پول بیشتری به دست آورید.
پاسخ: درک میکنم که بعضی افراد با چنین چالشی مواجه هستند. هیچکس نمیگوید پولسازی آسان است. اما اگر تمام روز مشغول تماشای تلویزیون هستید، یا وقت زیادی را صرف تماشای سریالهای مختلف میکنید یا در اینستاگرام خودتان را با دیگران مقایسه میکنید و ۳-۴ ساعت وقت خود را در روز صرف چیزهایی میکنید که ارتباطی با پولسازی ندارد، پس به خودتان دروغ میگویید. شما وقت دارید، اما نمیخواهید چیزی آرامشتان را به هم بزند، بنابراین به دنبال کارهای «امن» هستید و به همین دلیل است بیپولید.
۳. تمرکز و جهت
ایدههای زیادی در ذهن دارید، اما نمیدانید از کجا شروع کنید و در چه جهتی پیش بروید.
پاسخ: به این دلیل است که یک چشمانداز ندارید و میترسید یک فرصت را از دست بدهید یا میترسید از این که با عملی کردن یکی از ایدههای خود شکست بخورید. با یکی از این ایدهها شروع کنید و دست به کار شوید. من هم ابتدا چندین ایده داشتم، اما در آموزش نحوه استفاده از لینکدین به مردم، یک فرصت دیدم. زیرا در آن زمان تقاضا برای آموزش این سیستم زیاد بود. من همه انرژی خود را روی این کار گذاشتم، هر راهی که میشد از این طریق پولسازی کرد را یاد گرفتم، تا وقتی که پول لازم برای رفتن به مرحله بعد را به دست آوردم.
۴. دانستن کاری که باید انجام داد
شاید ایده بزرگی برای یک محصول یا کسبوکار داشته باشید، اما نمیدانید چگونه فناوریهای لازم را به کار ببرید و فرآیند برندسازی، بازاریابی و ثبت قانونی آن را انجام دهید. سردرگم شدهاید و به این «ندانستن» اجازه دادید روزهای شما را هدر دهد؛ به همین دلیل سالها میگذرد و شما، همچنان درباره راهاندازی کاری صحبت میکنید اما در واقعیت هیچ اتفاقی نمیافتد.
پاسخ: من بدون هیچ مدرک یا تجربهای شروع کردم و اصلا نمیدانستم چکار میکنم. قسمت خوب ماجرا این است که گوگل، پادکست، کتاب، یوتیوب و بسیاری ابزار رایگان دیگر برای تحقیق و یافتن همه پاسخهای مورد نیاز را در اختیار داریم. هیچ بهانهای پذیرفته نیست، همین حالا همه اطلاعات لازم، تقریبا به هر شکلی که بخواهید در دسترس شما قرار دارد.
۵. نداشتن منبع یا تیم
برای پولسازی باید پول داشت؟ شما به سرمایهگذاری نیاز دارید تا بودجه لازم برای راهاندازی ایده شما را در اختیارتان قرار دهد؟ تیم یا افرادی ندارید که برای شروع به شما کمک کنند و پول ندارید به آنها دستمزد بدهید؟
پاسخ: من، وقتی به خاطر بیپولی روی کاناپه خواهرم زندگی میکردم، هیچ یک از اینها را نداشتم، بسیاری دیگر از افراد هم هیچ یک از این امکانات را ندارند. امروز مردم با استفاده از یک مفهوم ساده سرمایه زیادی به دست میآورند: جمع سپاری مالی (Crowd Funding)! با این مفهوم شروع کنید، آن را به صورت آنلاین به اشتراک بگذارید و شاهد مشارکت مردم باشید. پس از آن میتوانید با استفاده از این سرمایه ایده خود را راهاندازی کنید. میلیونها نفر این کار را، با روشهای سنتی و غیرسنتی انجام دادهاند، شما هم میتوانید.
۶. ترس از ناشناختهها
زندگی ترسناک است. اگر شکست بخورم چه؟ اگر بد به نظر برسم چه؟ اگر حق با آنهایی باشد که میگویند موفق نمیشوم، چه؟ اگر در این راه دوستانم را از دست بدهم؟ از آن مهمتر... اگر موفق شدم و ناممکنترین رویاهایم به واقعیت پیوست، چه؟
پاسخ: بله، من هم وقتی شروع کردم از همه چیز میترسیدم. اما میدانید به چه چیزی غلبه کردم؟ بیماری و خسته شدن از بیماری و خستگی! باید یک روز این رفتار بچهگانه را کنار بگذارید، با ترس خود روبهرو شوید و بگویید، «من آمادهام، تو نمیتوانی مرا شکست دهی!» ترس صرفا به این معنی است که این خود شما هستید که راه ساختن و رسیدن به آنچه میخواهید را مسدود میکنید. همین حالا شروع کنید!
۸. خود ارزشی و ایمان
اغلب مردم باور دارند که ارزش بیشتر داشتن را ندارند، آنها به خودشان ایمان ندارند. چرا باید من این همه پول به دست آورم و به این چیزها برسم؟
پاسخ: این گفتگوهای کوتاهنگر و این بیاعتقادی، پول را در سر راه شما قرار نمیدهد. بنابراین، اگر به چنین گفتگوهایی ادامه دهید، تا زمانی که دست از این کار برندارید، با بیپولی دست و پنجه نرم خواهید کرد. اگر خواهان چیزی بیشتر از آنچه مطلوب شماست، نباشید، آن را به دست نخواهید آورد. من، در دوران نقاهت پس از جراحی، در حالی که بیپول، بدون تحصیلات و بیتجربه، حقیرانه روی کاناپه خواهرم دراز کشیده بودم، تنها رویای کودکیم را از دست داده بودم. اما ناگهان دست از تردید نسبت به خودم برداشتم و دست به کار شدم. شما باید در مهارتهایتان تبحر پیدا کنید و در خود اعتماد به نفس به وجود آورید، تا این اعتقاد چیزی بیشتر از خودگویی بیش از اندازه باشد، این حقیقت زندگی است!
۸. پول چیز بدی است
اغلب مردم نمیخواهند «طماع» باشند یا پول را بد میدانند. اگر پول داشته باشند انسان خوبی نخواهند بود.
پاسخ: شاید، با وجودی که در خانواده فقیری پرورش یافتهاید، گفتگوها، زبان بدن و انرژی مربوط به موضوع پول همیشه احساس بدی در شما ایجاد میکند. گفتگو و فکر کردن درباره پول هرگز احساس خوب و مثبتی به شما نمیدهد. من با همین احساس بزرگ شدم، زیرا همیشه در حال تلاش بودیم. همه چیز از لحظهای آغاز شد که فهمیدم پول به من انرژی منفی میدهد. پول زمانی به شما رو میکند که برای آن آمادگی داشته باشید، اما اگر نتوانید درباره آن مثبت فکر کنید، از شما گریزان خواهد شد.
۹. مانع تراشی
من این موضوع را زیاد میشنوم: مردم وقتی پول داشته باشند، ولخرجی میکنند، نمیدانند با آن چکار کنند و از این که دوستان یا خانوادهشان نمیتوانند پول به دست آورند، احساس گناه میکنند. شاید خانواده باعث میشود آنها احساس بدی داشته باشند یا شروع به درخواست حمایت مالی میکنند. بنابراین این افراد از آنجا که نمیخواهند این رنج را تحمل کنند، شروع به مانعتراشی و تصمیمگیریهای ضعیف میکنند.
پاسخ: پول یک زبان کاملا متفاوت است. به دست آوردن پول یک بخش از این گفتگو است، اما ما باید همیشه خودمان را آموزش دهیم که چگونه پول به دست آوریم، آن را سرمایهگذاری کنیم، افزایش دهیم و پسانداز کنیم. اگر همواره در حال یادگیری نیستیم، مانعتراشی خواهیم کرد. وقتی روی ترس از پول داشتن متمرکز میشویم، آن را از دست خواهیم داد. راههایی پیدا کنید، تا در حین به دست آوردن پول، درباره آن یاد بگیرید و در این راه پول به شما کمک میکند، با آن خرابکاری نکنید!
۱۰. روابط
عده زیادی از مردم میگویند، به این دلیل نمیتوانند پولسازی کنند که از روابط مناسب و پارتی بهرهمند نیستند. تنها راه ثروتمند شدن داشتن دوستان ثروتمند است.
پاسخ: من به شدت معتقدم کسی که بیشتر وقت خود را با او میگذرانید، به شما انگیزه میدهد سبک زندگی مشابهی داشته باشید، اما لازم نیست برای پولسازی با ثروتمندان مراوده داشته باشید. من زمانی که اولین بار شروع کردم، با دانشجویان بیپول میگشتم. اما رابطه با افراد موفق، به من کمک کرد و توانستم به مرور خودم را به آنها برسانم. در مقابل افراد موفق، هدف شما باید این باشد که ارزش زیادی به آنها بیافزایید و سعی نکنید از این رابطه چیزی به دست آورید، در غیر این صورت مردم همیشه به فرد دیگری توجه خواهند کرد.
مردم به دلایل متعددی پولسازی و داشتن تمکن مالی را دشوار میدانند. حقیقت موضوع این است که همه این بهانهها برای این که چرا مردم پول بیشتری به دست نمیآورند، فقط بهانه است!
من مثالی زدم که نشان میدهد چگونه به هر یک از این بهانهها غلبه کردم، در غیر این صورت بیپول باقی میماندم. مثالهای بیشماری در بین مردم سراسر جهان، از هر سن، نژاد و سطح تجربهای وجود دارد که بر این بهانهها غلبه کردهاند.
آیا این کار آسان است؟ نه. یادگیری روشهای تبحر یافتن در هر چیزی، به ویژه در ابتدا و زمانی که عادتهای قدیمی را کنار میگذارید و عادتهای جدید میسازید، به زمان و سختکوشی نیاز دارد. اما اگر میخواهید از جایی که هستید رشد کنید و به موفقیتهای مالی بیشتری برسید، باید این کار را انجام دهید. تصمیم با شماست. همچنان بیحرکت بنشینید یا با غلبهبر بزرگترین چالشها، امپراتوری مالی خودتان را تشکیل دهید.
بیشتر از این خودتان را فریب ندهید. برای تغییر حساب بانکیتان، وقت آن است که زندگی خود را تغییر دهید!
بیایید شروع کنیم!