مقدمه
در دهه ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰ اطلاعات بشر در مورد مغز، بسیار اندک بود. البته امروزه این شرایط تغییر کرده و اطلاعات خوبی از آن داریم. مغز شما از بیش از ۵۰۰ میلیار سلول عصبی تشکیل شده است. از مغز انسان با عنوان «کائنات یک و نیم کیلویی» هم یاد میکنند.
مغز قدرت خلق و تفسیر دنیا را دارد. بدون وجود آن شنیدن، دیدن، لمس کردن، چشیدن و بوییدن به شکلهایی که میشناسید وجود نداشت. به همین دلیل هر چیزی که به ذهنتان خطور میکند، منحصرا برای شما برنامهریزی شده است. اما پشت این دنیای منحصربهفرد چه کسی قرار دارد؟ شما یا مغزتان؟ اگر پاسختان شما باشد، به این معنی است که راه برای خلاقیتهای بزرگتر باز است. اما اگر پاسختان مغز باشد، در این صورت احتمالا با محدودیتهایی روبهرو خواهید شد. البته پاسخ شما هر چه که باشد باید بدانید که علم بسیار پیشرفت کرده است و باعث شده که امروزه در عصر طلایی مغز قرار بگیریم. اما برای خلق عصر طلایی مغز خودتان، باید سراغ موهبتی که طبیعت به شما هدیه داده بروید.
تعداد نورونهای مغز یا ژنها، نمیتوانند تحولی در زندگیتان ایجاد کنند. یادتان باشد که شما رهبر مغزتان هستید. شما دستور میدهید و باعث میشوید که اتصالات جدیدی در مغزتان ایجاد شود، اتصالاتی که تا دیروز وجود نداشتند. شما معلم مغزتان هستید، به آن مهارتهای جدیدی میآموزید و به عنوان یک کاربر، مسئول این هستید که نظم کاری مغزتان را در وضعیت مطلوبی حفظ کنید. تمام تفاوت موجود میان مغز روزمره که آن را مغز مبنا مینامیم با مغز برتر در همین است.
دنیای سفارشی شما به یک خالق نیاز دارد و آن خالق مغزتان نیست، بلکه خودتان هستید. مغز برتر یعنی وجود یک خالق آگاه که نهایت استفاده را از مغز خود میبرد. فراموش نکنید که مغز شما بسیار انعطافپذیر است و شما میتوانید نقش چهارگانه خود یعنی «رهبر، ابداعکننده، معلم و کاربر» را به خوبی ایفا کنید.