میکروکتاب
    
    

    

    
    
    

دوباره فکر کن

خرید اشتراک دانلود اپلیکیشن
Unknown

مقدمه

 

وقتی موضوع آمادگی ذهنی و لزوم رسیدن به آن مطرح می‌شود، به طور معمول آن چیزی که بیشتر، توجه ما را به خود جلب می‌کند، «هوش» است. به این معنی که هر چقدر شما انسان باهوش‌تری باشید، می‌توانید از پس حل مسائل پیچیده برآیید و حتی خیلی سریع‌تر از دیگران به راه‌حل دست پیدا کنید.

طبق تعریف رایج، هوش قابلیت «تفکر و یادگیری» است. اما باید بدانید که در چنین دنیای پیچیده‌ای مجموعه دیگری از مهارت‌های شناختی وجود دارد که اهمیت آن‌ها از هوش بیشتر است. مانند قابلیت تجدیدنظر و کنار گذاشتن آموخته‌های قبلی.

تصور کنید که همین حالا سوال‌های یک آزمون چند گزینه‌ای در مقابل شما قرار دارند و آن‌ها را تمام کرده‌اید اما نسبت به یکی از پاسخ‌ها تردید دارید. هنوز کمی وقت دارید، آیا باید روی نظر اولیه خودتان بمانید یا باید جواب خود را تغییر دهید؟ جالب است بدانید که حدود سه چهارم از محصلان بر این باورند که تجدید نظر در مورد پاسخ به ضررشان تمام خواهد شد.

کاپلان (Kaplan) به عنوان یک کمپانی آموزشی بزرگ، توصیه می‌کند: «وقتی می‌توانید پاسخ خود را تغییر دهید بسیار احتیاط کنید. طبق تجربه‌های به دست آمده بسیاری از محصلانی که جواب‌های خود را تغییر می‌دهند، پاسخ نادرست را انتخاب می‌کنند.»

البته من با همه احترامی که برای آزمون‌های تجربی قائل هستم به دقتِ شواهد، بیشتر باور دارم و آن را بیشتر ترجیح می‌دهم. ۳ نفر از روان‌شناسان بعد از بررسی دقیق ۳۳ مطالعه تحقیقاتی، به این نتیجه دست یافتند که بیشتر تجدیدنظرها در همه این مطالعات در مسیر درستی قرار گرفته‌اند. یعنی پاسخ‌های نادرست حذف شدند و پاسخ‌های صحیح به جای آن‌ها انتخاب شدند. به این پدیده «اشتباه حدس اولیه» می‌گویند.

البته چیزی که باعث تعلل ما می‌شود فقط اصلاح پاسخ‌ها نیست، بلکه مفهوم کلی تجدیدنظر است که باعث می‌شود تردید کنیم. برخی از روانشناسان بر این باورند که پایبند ماندن روی دیدگاه‌های قبلی خیلی راحت‌تر از درگیر شدن با دیدگاه‌های جدید و پیچیدگی‌های ناشی از آن است.

زمانی که خودمان را زیر سوال می‌بریم، متوجه می‌شویم که دنیا چقدر غیرقابل پیش‌بینی است. به همین دلیل مجبور می‌شویم که بپذیریم حقایق از قابلیت تغییرپذیری برخوردار هستند. یعنی این امکان وجود دارد که اثبات کنیم حتی مسائل صحیح هم می‌توانند نادرست باشند. اگر بخواهیم در مورد باورهای خود تجدیدنظر کنیم این موضوع می‌تواند هویت ما را نشانه بگیرد و تهدیدکننده باشد. به این ترتیب که انگار بخش مهمی از وجود خودمان را به کلی از دست می‌دهیم. البته این‌گونه نیست که همیشه با موضوع تجدیدنظر مشکل داشته باشیم. زمانی که بخواهیم وسایل منزل خود را به روز کنیم، به راحتی و با اشتیاق قابل توجهی این کار را انجام می‌دهیم. اما زمانی که پای عقاید و اطلاعات‌مان در میان باشد، آن وقت روی حرف خود پافشاری می‌کنیم. از نظر روانشناسان این موضوع «تصرف و توقف» نامیده می‌شود. به زبان ساده‌تر وقتی یقین داشته باشید، آسودگی خاطر شما بیشتر است اما تردیدها دردسرهای زیادی همراه خودش می‌آورد.

حتما شما هم این داستان را شنیده‌اید که وقتی یک قورباغه را داخل آب جوش بیندازند سریع از آن بیرون می‌پرد اما اگر همان قورباغه را در یک آب ولرم قرار دهید و دمای آب به تدریج افزایش پیدا کند، آن وقت قورباغه می‌میرد. حتما می‌پرسید که چرا این اتفاق رخ می‌دهد؟ به این دلیل که قورباغه از قدرت تجدیدنظر در برابر موقعیت برخوردار نیست و وقتی متوجه تهدید می‌شود که دیگر کار از کار گذشته است. البته در مورد این داستان تحقیقات بیشتری انجام دادم و متوجه شدم که این مسئله نمی‌تواند حقیقت داشته باشد. اگر قورباغه داخل آب جوش بیفتد طبیعتا می‌سوزد و در نتیجه شاید بتواند از آن شرایط فرار کند و شاید هم هرگز نتواند. شاید قورباغه‌ای که در آب ولرم قرار دارد وضعیت بهتری داشته باشد، اما همان قورباغه وقتی که متوجه شود که آب در حال جوشیدن است و آزار می‌بیند سریع از آن بیرون خواهد پرید.

باید در مورد داستان تجدیدنظر کنیم و بپذیریم که مشکل قورباغه‌ها نیستند، مشکل ما انسان‌ها هستیم که توانایی ارزیابی دوباره را نداریم. وقتی یک داستان را می‌شنویم آن را می‌پذیریم و خیلی کم پیش می‌آید که بخواهیم در مورد درستی داستان تحقیق کنیم و آن را زیر سوال ببریم. به طور کلی ما درگیر انتظارات نادرست هستیم. وقتی ترمز ماشین‌ مشکل دارد همچنان انتظار داریم که به خوبی کار کند، تا بالاخره در یک آزادراه، از کار بیافتد. با وجود اینکه فاصله احساسی ما با کسی که دوستش داریم زیاد است، اما همواره احساس می‌کنیم که مشکلی برای ازدواج ما پیش نخواهد آمد. حتی با وجود اینکه تعداد قابل توجهی از همکاران‌مان اخراج شده‌اند، اما همواره احساس می‌کنیم به اندازه کافی امنیت شغلی داریم.

به همین دلیل این کتاب را به نگارش درآوردم و هدف من در این کتاب بررسی اصولی رویکردهای تجدیدنظر است. برای این کتاب سراغ منابع مختلف رفتم و قانع‌کننده‌ترین شواهد را زیر نظر گرفتم. همچنین سراغ حرفه‌ای‌ترین تجدیدنظر کننده‌های دنیا رفتم. این میکروکتاب به شما کمک می‌کند تا دانش و عقاید باطل‌شده را رها کنید و تصوری که در مورد خودتان دارید را براساس انعطاف‌پذیری، نه ثبات رای، تثبیت کنید. بر این باور هستم که اگر بتوانید روی هنر تجدیدنظر تسلط پیدا کنید، آن وقت رضایت بیشتری از زندگی به دست خواهید آورد.