مقدمه
در سال ۱۹۷۲، والتر میشل روانشناس رشد، تصادفاً، یکی از معروفترین آزمایشهای قرن1 را انجام داد. در طی این آزمایش او کودکان را یکبهیک، به اتاقی میبرد و به آنها یک عدد شیرینی میداد؛ سپس به بچهها میگفت که باید اتاق را ترک کند و اگر منتظر بمانند و شیرینی را نخورند تا او بازگردد، دو شیرینی به آنها جایزه خواهد داد. بعد از آنکه بیرون میرفت، آنچه بچهها انجام میدادند را زیر نظر میگرفت. آیا آنها میتوانستند برای برآورده شدن خواستهشان بیشتر تحمل کنند و منتظر جایزه بزرگتری باشند؟ یا به محض اینکه تنها و بدون ناظر میماندند، تسلیم هوی و هوس خود میشدند؟ تقریباً یک سوم بچهها به محض اینکه میشل از اتاق بیرون رفت شیرینیشان را خوردند. یک سوم دیگر برای مدتی صبر کردند، اما سرانجام تسلیم شدند و یک سوم آخر ۱۵ دقیقه کامل منتظر ماندند؛ بیشک زمان برای بچهای که در مقابل خود یک شیرینی دارد که نباید به آن دست بزند، به کندی یک عمر میگذرد...