فصل اول
نقش گاراژ در شرکت
از آنجا که بازارهای کسبوکار به طور مداوم در حال تغییر و تحول هستند، شرکتهایی که تنها روی یادگیری تمرکز میکنند و خود را با این تغییرات تطبیق میدهند هرگز نمیتوانند موفقیت چشمگیری نسبت به دیگران به دست بیاورند. در عوض شرکتهایی قادر خواهند بود رهبری بازار را در اختیار بگیرند که توانایی در بدست آوردن، مدیریت کردن و به کار بردن خلاقیت برای رسیدن به موفقیتهای واقعی را داشته باشند. بدون وجود جریان ثابتی از ایدههای تازه و نوآورانه بیشترین چیزی که یک شرکت میتواند کسب کند رشدی معادل رشد صنعتی است که در آن فعالیت میکند و این یعنی یک رشد بدون پیشرفت.
گاراژ جایی است که بخش تحلیلی کسبوکار با روح نوآورانه آن در کنار هم قرار میگیرند و ایدههای جدیدی را به وجود میآورند که میتوانند راهحلهایی عملی برای کسب و کارها باشد.
حمایت کردن از ایدهها
در شرکت و کسب و کارها، یک گاراژ خوب هم جنبههای تحلیلی و هم بخشهای نوآورانه کسبوکار را در کنار هم قرار میدهد تا به ایدههای جدیدی که خلاقانه، اصیل و مفید هستند دست پیدا کند. در واقع این کار اصلی یک گاراژ است، چرا که به سه حوزهی کلیدی در یک سازمان یاکسبوکار دسترسی دارد:
بیز، بوز و مواد
بیز1
بخش تحلیلی و منطقی کسبوکار را در بر میگیرد و شامل قسمتهای:
استراتژی-برنامهریزی و رهبری است.
بیز قوانین بنیادین، روشهای اثبات شده و اصول ماندگاری کسبوکار است. بدون وجود بیز ایدههای خلاقانه ارزشی اضافه نمیکنند و یا مفید واقع نمیشوند. سه اساس اصلی بیز عبارتند از:
۱. رهبری و هدایت: توانایی تعیین مسیر و رفتار کردن به عنوان یک مربی است و بهترین نتیجه را در همه افراد به ارمغان میآورد.
۲. مدیریت مفهوم کسبوکار: توانایی ایجاد و توسعه مدلهای تجاری جدید به طوری که منحصر به فرد، موثر و سودده باشند.
۳. همترازی سازمانی: همهی بخشهای سازمان در جهت رشد و سودآوری حرکت کنند.
«باور کنید که شما میتوانید دنیا را تغییر دهید، سریع کار کنید، از همه ابزارها استفاده کنید و هر زمانی که میتوانید کار کنید، چه زمانی که تنها هستید و چه زمانی که به صورت گروهی هستید؛ ابزارها را با هم به اشتراک بگذارید و به همکارانتان اعتماد داشته باشید. سیاست بازی و بروکراسی در گاراژ جایی ندارند، آنها را کنار بگذارید. یادتان باشد که این مشتری است که مشخص میکند کار خوب انجام شده است یا خیر. ایدههای رادیکال لزوما ایدههای بدی نیستند، بدون بررسی آنها را رد نکنید، شیوههای جدیدی از کار کردن ابداع کنید. همواره با افراد همکاری کنید چون اگر این همکاری و همدلی وجود نداشته باشد، به هیچ نتیجهای نمیرسید و در نهایت همکارانتان از گاراژ میروند. باور کنید که با هم میتوانید هر کاری را انجام دهید. پس به دنبال ابداع باشید.»
کرلی فیورینا، رئیس و مدیرعامل شرکت Hewlett-Packard
بوز2
جنبهی پویایی و نوآورانه کسبوکار را در بر میگیرد و شامل قسمتهای:
خلاقیت – اشتیاق و هیجان است.
بوز جنبهی پویا و نوآورانهی کسبوکار است که فراتر از یکنواختی فعالیتهای روزانه و عادی قرار میگیرد. در واقع بوز، به انجام کاری که توجهها را به خود جلب کند، جالب باشد و ذهنها را تحریک کند مربوط میشود. سه اساس اصلی بوز عبارتند از:
۱. انگیزه: آمیزهای از مشوقهای بیرونی (سهام یا جایزه) و مشوق های درونی (انجام یک کار جالب).
۲. ارتباط: امکان دسترسی به ایدههای خوب از درون سازمان
۳. تعامل: فضایی که از طریق تجربهها و فعالیتهای عادی همکاری در آن اتفاق میافتد.
ماده
منابعی که برای تولید محصولات و خدمات از آنها استفاده میشود و شامل:
امکانات، مهارت و تواناییها و فرایندهاست.
مواد، استحکام در سازمان را به وجود میآورند. آنها با استفاده از ایدهها و تبدیل آنها به محصولات و خدمات ملموس، برای سازمان ارزش به وجود میآورند. مواد از سه منبع کلیدی درون سازمانی تشکیل شدهاند:
۱. امکانات: دفترهای کاری، کارخانهها و انبارهایی که برای تولید کالاها و خدمات مورد نیاز هستند.
۲. دانش و مهارتها: شامل مهارتهای ارتباطی، مدیریتی و عملیاتی است.
۳.فرایندهای کسبوکار: شامل زیرساختهای عملیاتی و بنیادین سازمان است.
این مدل جنبههای تحلیلی و عقلانی کسبوکار، یعنی بیز را با جنبههای اشتیاقی و پویای آن، یعنی بوز جمع میکند تا محصولاتی خلاقانه تولید کند. در گاراژ بین بیز و بوز تنش وجود دارد، تنشی که آشوب و هرج و مرج را مدیریت میکند و نتیجهی مدیریت کردن آن نتایجی خلاقانه است. بسیاری از سازمانها به دلیل عدم وجود یک یا دو جز از این موارد، به صورت بهینه کار نمیکند. به همین دلیل است که امروزه هدف اصلی بیشتر سازمانها این است که بتوانند خلاقیت پنهانشان را آزاد کنند.
در واقع بیز، این اطمینان را حاصل میکند که چیز سودمندی در گاراژ ساخته خواهد شد. بوز اطمینان میدهد که محصول تولید شده یونیک و منحصر به فرد است و در نهایت تعادل پویایی و تنش خلاقانهای که میان بیز و بوز وجود دارد با هم ترکیب میشوند تا مواد فوقالعادهای تولید شود که باعث ایجاد مزیت رقابتی برای سازمان میشود.
«ما باید در یک زمان هم کوچک باشیم و هم بزرگ. من باید چیزی طراحی کنم که قابل مقایسه باشد. اما این واقعیت را هم میدانم که گاهی بزرگ بودن تاثیرات منفی دارد. بنابراین باید چیزی طراحی کنیم که چابک باشد و روحیهی کارآفرینانه داشته باشد.»
توچی یامادا، رئیس بخش تحقیق و توسعهی شرکت Glaxo Smith Kline
این سه جز در کنار هم تعادلی را به وجود میآورند که موجب ایجاد یک گاراژ اثربخش میشود. به طور مشخصتر:
اگر فقط مواد + بیز وجود داشته باشد، در این صورت سازمان فرایندهایی قابل اطمینان و کارمندانی آگاه و متخصص دارد. اما چنین سازمانی توانایی لازم برای پاسخ دادن به موقعیتهای جدیدی که نیاز به ابتکار عمل دارند را ندارد.
اگر فقط بیز + بوز وجود داشته باشد، سازمان پویا و موثر خواهد بود، اما نمیتواند دقیقا چیزی را که مشتریها میخواهند را برای آنها فراهم کند.
حالا اگر فقط مواد + بوز وجود داشته باشد، سازمان دارای منابع عالی و کارمندانی متخصص است، اما امکان بروز خلاقیت در آن وجود ندارد و همه چیز به صورت موردی و از قبل مشخص شده انجام خواهد شد.