مقدمه
همه شما رویاها و اهداف ارزشمندی دارید و تلاش میکنید به آنها برسید. اصلا شاید به همین خاطر است که این میکروکتاب را میخوانید. خیلی از مردم شجاعت این را ندارند تا روشهای متفاوت برای رسیدن به خواستههایشان را امتحان کنند. اما شما شجاع هستید، چون این میکروکتاب را خریدید تا متفاوت عمل کنید. همین ویژگی باعث شده تا از 75 درصد مردم جلو بزنید. این 75 درصد کسانی هستند که میترسند تا از منطقه امن ذهنشان بیرون بروند.
برای اینکه بتوانید در مدت زمان بسیار کوتاهی به اهداف خود برسید، باید یک طرح عملی داشته باشید. وقتی این کتاب را بخوانید، طرح عملی رسیدن به اهداف و خواستههایتان را یاد میگیرید و به همین راحتی میتوانید از همه جلو بزنید و بهترین سال زندگی را برای خودتان بسازید.
آیا چشماندازی در زندگی خود دارید؟ میخواهید چه کسی باشید، برای چه چیزی زندگی کنید و برای چه چیزی بجنگید؟ چه برداشتی از خودتان و آیندهای که انتظارش را میکشید دارید؟ چشماندازی که در ذهنتان دارید، آینده و شرایط زندگی شما را میسازد. این یک اصل ثابت است. به هر چیزی که فکر میکنید، در مورد آن به انتظاراتی میرسید و براساس قانون جذب آن را در زندگی واقعی خود تجربه میکنید.
داستانی در مورد یک عقاب وجود دارد که دانستنش میتواند به اهمیت داشتنِ چشمانداز درست در زندگی کمک کند. لانه یک عقاب با چهار تخم بر بالای کوهی قرار داشت. این لانه بسیار سست بود و یک زلزله باعث شد تا لانه تکان بخورد. در زیر لانه و در پایین کوه روستایی قرار داشت، یکی از تخمها در لانه مرغها سقوط کرد. مرغها از دیدن یک تخم متفاوت تعجب کردند اما یکی از آنها تصمیم گرفت تا از تخم عقاب مواظب کند.
بعد از مدتی عقاب از تخم بیرون آمد و خود را در میان مرغها دید. او یاد گرفت مثل مرغها زندگی کند و غذا بخورد. وقتی پرواز کردن عقابهای بالای سرش را میدید حسرت میخورد که چرا نمیتواند مثل آنها باشد. مرغها به او گفتند چون تو یک مرغ هستی و نمیتوانی پرواز کنی. عقاب باور کرده بود که یک مرغ است و باید همیشه مثل یک مرغ به زندگی ادامه دهد. او هرگز جرأت نکرد پرواز کند و سرانجام به عنوان یک مرغ مُرد.
کار مهمی که شما باید انجام دهید این است که از مرغهایی که اطراف شما هستند و دائم به شما میگویند نمیتوانی! دوری کنید. مرغهای اطراف ما اجازه نمیدهند تا از چشماندازی که برای خود داریم لذت ببریم و آن را نزدیک به واقعیت کنیم.
نباید مثل جوجه عقاب، باورها و ویژگیهای منحصربهفردی که داریم را سرکوب کنیم. اگر جوجه عقاب حداقل یک بار پرواز کردن را امتحان میکرد، شاید به عنوان یک عقاب میمرد، نه به عنوان یک مرغ. اما او انتخاب کرد که یک مرغ باقی بماند. انتخاب شما چیست؟ میخواهید اوج بگیرید و به هر خواستهای که در زندگی دارید برسید؟ یا باور کنید که هیچ توانایی خاصی ندارید و باید همیشه پایینتر از بقیه باقی بمانید؟!
ما انسان هستیم و بزرگترین توانایی ما «قدرت تغییر» است. ما میتوانیم در هر مرحلهای از زندگی هر چیزی که بخواهیم را تغییر دهیم و هر داستانی از زندگیمان را از اول بنویسیم. برای خودتان یک نقطه عطف مشخص کنید و به خودتان بگویید که امسال سال تغییر و رسیدن به آرزوهای من است. با برنامهریزی سال شگفتانگیزتان را آغاز کنید.